پرسش :

آیا برنامه‌ریزی و تعیین راهبرد امروز ما متناسب با شرایط امروز جهان است؟ امروز شاهد هستیم سندهای توسعه‌ای جامعی که برنامه‌هایی نظیر آموزش، محیط زیست و غیره را برای کشورها تعیین می‌کنند، از سوی نهادهای خارجی تصویب و ابلاغ می‌شوند، در این باره چه تصمیمی باید گرفته شود؟


پاسخ :
پاسخ از دكتر عادل پیغامی1

متأسفانه ما هنوز با شرایط متناسب با دنیای دهه‌ی هشتاد میلادی تصمیم‌گیری می‌کنیم. هنوز اغلب نخبگان ما پیرامون موضوع «بین‌الملل» فکر می‌کنند، درحالی‌که باید چندملیتی، فراملیتی، منطقه‌ای و در مواردی جهانی فکر کنیم. دیگر قضیه‌ی «ملل» معنایی ندارد، البته باید باهوش باشیم و بفهمیم آنجاهایی که می‌خواهند در دنیا یکپارچگی‌های بومی و منطقه‌ای کشور ما را به هم بزنند، صحبت از ملت کرد، ترک یا فارس می‌کنند، والا در مسیر کلی جهان دیگر چنین حساسیت‌هایی وجود ندارد.

برای واضح‌تر شدن این نکته که مرزهای ملی در حال کم‌رنگ شدن است، چند مثال می‌زنم. شرایط امروزی ورزش‌هایی نظیر فوتبال را در نظر بگیرید، سازمانی خارج از سیستم‌های دولتی و ملی به نام فیفا برای فوتبال ملی برنامه‌ریزی می‌کند و حتی روز و ساعت مسابقه را تعیین می‌کند، بدون آنکه ما بتوانیم درباره‌ی این مسابقه که در داخل خاک کشورمان قرار است برگزار شود نظری بدهیم. همین ‌زور درباره‌ی والیبال و ورزش‌های دیگر هم هست که فدراسیون جهانی، قانون تصویب می‌کند که چه ویژگی‌هایی باید در کشور میزبان وجود داشته باشد تا تیم آن کشور بتواند در مسابقات شرکت کند. یا مثال رایج دیگر در حوزه‌ی شبکه‌های اجتماعی است که بسیاری از مردم جهان از آن استفاده می‌کنند اما این استفاده تحت قاعده‌های ملی و حکومتی نیست، مثلا وزیرارتباطات ما نمی‌تواند به مدیر عامل یک شبکه‌ی اجتماعی خارجی دستور دهد که فلان کار انجام بشود یا نشود. این یعنی مرزها دیگر آن کارایی سابق را ندارند و حکومت‌ها نمی‌توانند مانند دهه‌های گذشته روابط درون‌مرزی را کنترل نمایند. در حوزه‌ی تجارت مدت‌هاست ما مکلفیم به رعایت یک‌سری استانداردهای جهانی، مثلا اگر ما بهترین زعفران را تولید کنیم با بهترین بسته‌بندی، اگر فلان تائیدیه یا گواهینامه را به آن زعفران ندهند، دیگر نمی‌تواند در محدوده‌ی یورو یا آمریکا یا فلان اتحادیه وارد شود. بعضی تصور می‌کنند به دلیل بسته‌بندی یا کیفیت مواد صادراتی است اما نه، دقیقا به دلیل یک قدرت نرم است که بسیاری از مواد صادراتی ما، محدود و ممنوع می‌شود. به هر دلیل سیاسی یا اقتصادی یا تجاری یا امنیتی، می‌گویند امنیت غذایی منطقه‌ی ما باید حفظ شود و از ورود کالای شما معذوریم.

بنابراین فضای کلی جهان به سمتی می‌رود که دیگر نهادهای ملی و درون مرزی نمی‌توانند مانند گذشته ایفای نقش کنند. درحال حاضر با آمدن نوع جدیدی از آموزش‌ها در فضای مجازی، سونامی بزرگی از آموزش‌های مجازی آنلاین و آفلاین چندملیتی در دنیا در حال شکل‌گیری است. ده سال بعد آموزش و پرورش هم فاقد مرز ملی می‌شود. زیرا مؤسسات یا نهادهای چند ملیتی شرط آموزش در نهادهای خاص یا نهادهای چندملیتی را به‌عنوان شرط استخدام یا همکاری لحاظ می‌کنند و دیگر آموزش‌های ملی از اولویت نخبگان خارج می‌شود.

شما مسئله‌ی سند ۲۰۳۰ را درنظر بگیرید. ده سال بعد جوان آن موقع که تاریخ می‌خواند، اگر سؤالش این باشد که چرا رهبر معظم انقلاب در آن تاریخ به ۲۰۳۰ ورود کرد و این سند چه ضرری برای کشور داشت، ما چه جوابی می‌دهیم به آن؟ اگر جوابش این باشد که این سند آموزش‌هایی داشت که به ارزش‌های ما نمی‌خورد یا مثلا جنسیتی بود، این پاسخ به نظرم کامل و صحیح نیست. دغدغه‌ی اصلی رهبر انقلاب، فرو ریختن مرزهای ملی و غفلت مسئولین از این فروپاشی یا کاهش عمق حکمرانی ملی است. عبارت‌های ایشان درباره‌ی سند ۲۰۳۰ را ببینید، آقا می‌گویند چرا وقتی خودمان می‌توانیم برای خودمان تصمیم بگیریم، چرا وقتی خودمان سند آموزشی داریم، باید از ابزار و برنامه‌ای که دیگران طراحی کرده‌اند استفاده کنیم؟ این یک مصداق از یک جریان است. نباید فقط به ۲۰۳۰ حساس بود اما مثلا نسبت به FATF بی‌تفاوت بود. اگر می‌خواهیم استقلال خود را حفظ کنیم باید با روش امروز آن را حفظ کنیم. امروز اگر کشوری بخواهد داخل مرزهای ملی خودش استقلالش را حفظ کند، شکست خورده است. ما امروز نیاز داریم تا فراملی و خارج از مرزهای ملی برنامه‌ریزی و تعامل کنیم.

از سوی دیگر باید باور کنیم که برنامه‌ریزی دنیا دیگر صرفا در ید قدرت‌ها نیست و نهادهای فراملی و چندملیتی هستند که در حال تصمیم‌گیری و قانون‌گذاری هستند. اصناف و اتحادیه‌های چند ملیتی که بازار جهانی را به دست گرفته‌اند و عملا ورود و رفتار بازیگران را تنظیم می‌کنند، پس نیاز داریم تا یک آینده‌شناسی پیرامون حضور و تعامل در چنین جهانی داشته باشیم.

در حوزه‌ی نظامی ما این تجربه‌ی خوب را داشته‌ایم و توانسته‌ایم بیرون از مرزها، دشمن را زمین‌گیر نماییم. حضور سپاه در خارج از مرزها و ایفای نقش صحیح و دقیق در عراق و سوریه از نمونه‌های موفق این حضور فراملی است. از نتایج همین حضور است که حشدالشعبی پدید می‌آید و سال‌ها قبل‌تر از آن حزب‌الله لبنان تقویت شد و توانست به عنوان یک عنصر تعیین کننده‌ی منطقه‌ای مطرح شود. یعنی این حضور صحیح و درست فراملی علاوه بر پیروزی، اتحادهایی برای ما به ارمغان آورد که می‌تواند در آینده نیز اثرگذار باشد. در حوزه‌ی اقتصادی اما هنوز نتوانسته‌ایم چنین کاری را انجام دهیم.

پی‌نوشت:
1. استادیار دانشكده‌ی معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
منبع: khamenei.ir